namesbehindnumbers 1w
Zahra Ebadi and Mehrad Kheyri
She was a 52-year-old social worker at Evin Prison, and her 5-year-old son Mehrad Kheiri were found under the rubble three days after Monday’s missile strike on the prison. Zahra’s body was recovered at 11:30 a.m. and Mehrad’s at midnight on Wednesday. Mehrad was found in the arms of one of Zahra’s colleagues, Mr. Ranjbar, and Zahra was identified by a ring on her finger.Zahra had worked at Evin for over a decade. After a few days off, she had returned to work at her manager’s request. Because the kindergarten was closed that day, she had brought her son along. Tahereh Pazhohesh, a child rights activist and Zahra’s cousin, said: “Zahra was processing prisoners’ letters while Mehrad was in the playroom when the first explosion occurred. She ran to find him, but the second blast buried her under the rubble.”At the same time, Mr. Ranjbar, himself the father of a 5-year-old, rushed to protect Mehrad, but a piece of concrete fell on them, killing them both.زهرا عبادی و مهراد خیری زهرا مددکار ۵۲ ساله زندان اوین، و پسر ۵ ساله‌اش مهراد خیری، سه روز پس از حمله موشکی روز دوشنبه، از زیر آوار بیرون کشیده شدند. پیکر مادر ساعت ۱۱:۳۰ صبح و پیکر کودک ساعت ۱۲ شب چهارشنبه پیدا شد. مهراد در آغوش یکی از همکاران زهرا، آقای رنجبر، یافت شد. زهرا را از طریق حلقه‌ای در انگشتش شناسایی کردند.زهرا بیش از ۱۰ سال در زندان اوین کار می‌کرد و پس از چند روز مرخصی، با اصرار مدیرش به محل کار برگشته بود. به دلیل تعطیلی مهدکودک، پسرش را نیز با خود برده بود. طاهره پژوهش، فعال حقوق کودک و دخترخاله زهرا، می‌گوید: «زهرا در حال ثبت نامه‌های زندانیان بود و مهراد در سالن بازی، که انفجار اول رخ داد. او برای پیدا کردن پسرش به سمت سالن دوید که انفجار دوم او را زیر آوار برد.»در همان زمان، آقای رنجبر، که خودش پدر یک کودک ۵ ساله است، تلاش کرد مهراد را نجات دهد، اما تکه‌ای بتن روی سرشان سقوط کرد و هر دو جان باختند#OrdinaryPeople #ZahraEbadi #MehradKheyri#NamesNotNumbers#EveryLifeMatters#FacesOfWar#TheyHadNames#KilledInSilence#CiviliansOfWar#InnocentsOfWar#MothersAndChildren#StoriesNotStatistics#TheHumanCost#WarTookThem#UnheardVoices#RememberTheOrdinary

namesbehindnumbers 1wZahra Ebadi and Mehrad KheyriShe was a 52-year-old social worker at Evin Prison, and her 5-year-old son Mehrad Kheiri were found under the rubble three days after Monday’s missile strike on the prison. Zahra’s body was recovered at 11:30 a.m. and Mehrad’s at midnight on Wednesday. Mehrad was found in the arms of one of Zahra’s colleagues, Mr. Ranjbar, and Zahra was identified by a ring on her finger.Zahra had worked at Evin for over a decade. After a few days off, she had returned to work at her manager’s request. Because the kindergarten was closed that day, she had brought her son along. Tahereh Pazhohesh, a child rights activist and Zahra’s cousin, said: “Zahra was processing prisoners’ letters while Mehrad was in the playroom when the first explosion occurred. She ran to find him, but the second blast buried her under the rubble.”At the same time, Mr. Ranjbar, himself the father of a 5-year-old, rushed to protect Mehrad, but a piece of concrete fell on them, killing them both.زهرا عبادی و مهراد خیری زهرا مددکار ۵۲ ساله زندان اوین، و پسر ۵ ساله‌اش مهراد خیری، سه روز پس از حمله موشکی روز دوشنبه، از زیر آوار بیرون کشیده شدند. پیکر مادر ساعت ۱۱:۳۰ صبح و پیکر کودک ساعت ۱۲ شب چهارشنبه پیدا شد. مهراد در آغوش یکی از همکاران زهرا، آقای رنجبر، یافت شد. زهرا را از طریق حلقه‌ای در انگشتش شناسایی کردند.زهرا بیش از ۱۰ سال در زندان اوین کار می‌کرد و پس از چند روز مرخصی، با اصرار مدیرش به محل کار برگشته بود. به دلیل تعطیلی مهدکودک، پسرش را نیز با خود برده بود. طاهره پژوهش، فعال حقوق کودک و دخترخاله زهرا، می‌گوید: «زهرا در حال ثبت نامه‌های زندانیان بود و مهراد در سالن بازی، که انفجار اول رخ داد. او برای پیدا کردن پسرش به سمت سالن دوید که انفجار دوم او را زیر آوار برد.»در همان زمان، آقای رنجبر، که خودش پدر یک کودک ۵ ساله است، تلاش کرد مهراد را نجات دهد، اما تکه‌ای بتن روی سرشان سقوط کرد و هر دو جان باختند#OrdinaryPeople #ZahraEbadi #MehradKheyri#NamesNotNumbers#EveryLifeMatters#FacesOfWar#TheyHadNames#KilledInSilence#CiviliansOfWar#InnocentsOfWar#MothersAndChildren#StoriesNotStatistics#TheHumanCost#WarTookThem#UnheardVoices#RememberTheOrdinary